ناگفتنی ها

یک مشت خاطره

ناگفتنی ها

یک مشت خاطره

از تو شاکی ام !

سلامون علیکم

در مورد اینکه چگونه می توانم دردم را با دگران شریک بسازم راهای گوناگونی را تجربه کردم ولی موفق نبودم ، این بار واقعیت گویی را با وبلاگ نویسی آغاز کردم اما بازهم دیدم بجز از دو نفر کسی دوست ندارد حرف هایم را بشنود و راهی بیرون رفت معقول تری برایم پیشنهاد کند یا در نهایت برایم بگوید که آنها نیز درد دارند .

مطلب گذشته ام را تحت عنوان " فقط چهار سطر بخون بعدش اگه نخوندی هم اشکال نداره " نوشتم در اخیر این نوشته خواستار همکاری شدم بیشتر از پنج نظر دریافت نکردم حالا نمی دانم مشکل در کجاست ؟ آیا من نتوانستم آنچه را که باید می گفتم بگویم ؟ آیا نوشته های من خارج از چارچوب اصول نویسندگی است ؟ یا بایست از گذاشتن نوشته های جدیدم به دگران اطلاع دهم ؟ نمیدانم .

امروز موضوع جدیدی را متوجه شدم ، متوجه شدم که بعضا صداقت و راستگویی یا برملا ساختن احساس هم خیلی زیان مند هست ، یعنی ادم ها نباید آنچه در مورد یک شخص احساس می کند باوی در میان بگذارد ، نباید بیش از حد خوبی کند ، نباید صادقانه بگوید تو ادم خوبی هستی ، چون با گفتن این حرف برای طرف مقابل این سوال ایجاد میشه که چرا این شخص چنین شیرین زبانی می کند ؟ واقعا زندگی فراز و نشیب های گسترده ی دارد که ادم ناچار بایست تجربه اش کند .

در نوشته ی قبلی ام به دوستانی که ابراز نظر کرده اند وعده سپرده بودم تا نظرات شان را روی این صفحه نشر کنم پس بخوانید این شما و این هم نظرات دوستانی که لطف شان را از ما دریغ نداشتند بنا ازین دوستان خالصانه اظهار سپاس می کنم موفق و کامگار باشید .


نظرات دریافتی 


سلام دوستم خیلی سخته یخای به ارزوهات برسی که اونم محدوده ولی من تو درس و شغل به همش رسیدم
منم کلی آرزو داشتم!چیزی نمونده بود که به همش برسم!!!یه جورایی زندگیم داشت سیر صعودیش رو طی می کرد!ولی ام اس لعنتی همش رو خراب کرد!و حالا داره اکیدا نزولی سیر می کنه!البته شاید وضعیت الان من آرزوی خیلی ها باشه!ولی این چیزی نیست که من می خوام یا باهاش راضی می شم!
اولا سلام عیدت مبارک  
دوما همه چیز دست خود آدمه  حتی موفقیت !  باید خودمون بخواهیم ! من خودم سال ۸۲ امتحان رانندگی دادم و سه بار رد شدم و دیگه ناامید شدم و دنبالش نرفتم ! والان خیلی پشیمونم دلم میخواد دوباره پیگیرش باشم ! خب اگه زود خسته و مایوس نمیشدم خیلی از مسائل و مشکلات زندگیم حتی با داشتن گواهینامه و خرید ماشین حل میشد !پس  خودم نخواستم و دنبالش نرفتم ! نمیتونم دیگران رو مقصر بدونم ! پس دوست عزیز بلند شو و اراده ات را قویتر کن و به آنچه آرزویش را داری براش تلاش کن ! موفق باشی !

خوبی ؟
چطوری فانی عزیز...
خوبی ؟ تحویل نمی گیری .
از وقتی رفتی پاکستان خودتو می گیری هاااااااااااااااااااااا
نظرات 4 + ارسال نظر
تارا 1389,09,09 ساعت 08:40 ب.ظ http://tara6464.blogfa.com

سلام
من همیشه بهت سر می زنم.ببین بازم اومدم!
منو می شناسی دیگه!

تارا 1389,09,10 ساعت 04:31 ب.ظ http://tara6464.blogfa.com

به به!
چه سکوت خوبیه اینجا!

سلام دوست خوبم من با حرف شما موافقم چرا آدما اینطوری شدن ؟! چرا وقتی صادقانه میای جلو یه قدم عقب میرن ؟! چرا وقتی با راستی و یکرنگی حرفت رو میزنی بازم عقب نشینی میکنن ؟! چرا آدما دارن به ریا و نیرنگ جلو میرن ؟! چرا آدما هر کسی که با تزویر و دروغ باهاشون دوست میشه بیشتر تحویل میگیرن ؟! اگه بخوایم همش دنبال چرا باشیم خودمونو گم میکنیم ! پس دوست عزیز خودت باش به آدما کاری نداشته باش که راجع بتو چی میگن ؟! اگه بتونیم اینگونه زندگی کنیم موفق میشیم ! اگه بتونیم !

سلام دوست عزیز نیستی ؟ کجایی ؟ سر نمیزنی ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد